تربیت در سایه اسماء الحسنی

به قلم فاطمه شاکری

بخش نخست

 

مقدمه:
– تربیت چیست؟ با چه روشی می­توان آسان­ترین و کارآمدترین نوع تربیت را عملی کرد؟
تربیت به معنی رشد و پرورش دادن است. هم چنین ریشه­ی این کلمه از رب است.
شناخت و رشد استعدادهای طبیعی یک فرد از ابتدا تا رسیدن به کمال را تربیت می­گویند.

تربیت فرایندی است که از طرف مربی بر متربی به‌وسیله‌ی یک سری برنامه با تعیین هدف انجام می­گیرد و میزان موفقیت این پروژه به عوامل اساسی فوق بستگی دارد.
به‌یقین وقتی باران در فصل مناسب بر زمین مناسب ببارد، نتیجه­ی آن با ریزش باران در تابستان، در شوره‌زار و در صخره سنگ­ها، فرق می­کند.
تربیت یک جریان است که از دوره­ی جنینی تا آخر عمر را در برمی‌گیرد و هیچ‌گاه انسان بی‌نیاز از آن نخواهد بود. هم چنان‌که یک‌دانه‌ی گندم از بدو کاشتن تا برداشت، نیازمند یک کشاورز برای رساندن آن به کمال است تا تمام سعی و تلاش خود را در فراهم‌کردن مواد و شرایط موردنیاز آن به کار گیرد و همه چیزهایی را که رشد دانه را به خطر می­اندازد، از آن دور سازد.
در مقاله‌ی “چگونه مغزها را متفکر سازیم؟”، ضرورت تربیت نسلی متفکر را با استناد به آیات قرآن مجید مبنی بر فواید زندگی متفکران و ضررهای جاهلان و بی‌خردان و هم چنین روش­های متفکر شدن را متذکر شدیم.
هم چنین در مقاله‌ی دیگری تحت عنوان “ضرورت مدارسه­ی اسماءالله الحسنی”، بهترین، سالم­ترین و باکیفیت‌ترین نوع تربیت برای نونهالان عزیز، کاشت بذر توحید اسماء و صفات الهی در قلب و روح و روان آن­ها معرفی شد و در این مقاله به چگونگی چنین تربیتی می­پردازیم تا بتوانیم بر اساس الگویی کاربردی حرکت کنیم. «ان‌شاءالله»

پس از بیان تعریف تربیت، اکنون به موضوع موردبحث «تربیت در سایه­ی اسماءالله الحسنی» می­پردازیم.

چرا و چگونه ما می­توانیم به چنین تربیتی دست‌یابیم؟ مزیت آن بر روش­های موجود آموزشگاه­های تعلیم‌وتربیت کنونی چیست؟

اسامی موجود در سوره­ی حمد، مهم­ترین و اساسی­ترین نوع تربیت را برای هر مقطع سنی و موقعیتی در بردارد. به همین دلیل قرائت حداقل هفده مرتبه در روز برای یک مسلمان، به‌عنوان تکلیف، یادآوری اهمیت مفاهیم آن­ها را به ما می­آموزد و در نهایت موضع­گیری مخاطب در قبال آن، یعنی: «ایاک نعبد» را یادآور می­شود که فقط به‌خاطر تو ای الله و ای رحمن و ای رحیم و یا رب و یا مالک……. تنها و تنها برای تو زندگی می­کنیم و در این مسیر که برای رسیدن به کمال و قرب الهی، شیطان و سربازانش از (جن و انس) و همچنین هوای نفس، پیوسته در کمین­اند، تنها از خودت کمک و یاری می­طلبیم …… «ایاک نستعین» تا بتوانیم با سلامت به هدف برسیم.
براین‌اساس، نیاز است هر پدر و مادری حداقل شناختی، نسبت به اسم­های پنج‌گانه سوره حمد داشته باشند، اهل ایاک نعبد و ایاک نستعین باشند، تا از ابتدای کار تربیت، آمادگی آن را برای تبدیلِ بذرهای خود به دانه­ های کامل، داشته باشند.
با این حساب وقتی پدری برای رشد جسمی فرزندش از دوره­ی جنینی با شناخت صحیح پروردگارش، غذایی جز غذای حلال، به خانه نمی­آورد، و مادر با فهم درست از رب خود، قدم‌به‌قدم برای پرورش جنین خود از تمام موانع رشد، کناره‌گیری می­کند، و همه­ی مواد مادی و معنوی لازم او را تأمین می­کند، اساس و بنیان به‌درستی نهاده می­شود.
همین فرزند وقتی به دنیا آمد، نیاز به رشد همه‌جانبه‌ی جسمی و روحی دارد که توسط پدر و مادر به‌عنوان اولین مربیان اصیل یعنی والدینی که خود، «رب العالمین» را به‌درستی شناخته­اند، روزبه‌روز رشد می­کند.
او از همان روزهای اول زندگی رحمت واسعه­ی الله را در آغوش پرمحبت مادر و تغذیه با بهترین غذا یعنی شیر مادر، درمی­یابد. او مالکیت خداوند را در کنترل و نگهداری‌اش از آسیب­های جسمی توسط پدر و مادر و حمایت پدر از مادر، درک می­کند. او بزرگ و بزرگ­تر می­شود و پیوسته با رب العالمین ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ چرا که خالقش وظیفه­ی پرورش او را بر عهده­ی والدینش گذاشته است تا از نهال نورسیده به نحو احسن مراقبت نمایند.
آری یک نوزاد و یک کودک به طور فطری کاملاً با خالقش در ارتباط است. با تمام وجود آمادگی رشد همه‌جانبهٔ جسم و روح را دارد. این جاست که نقش مهم و اساسی والدین برجسته می­گردد و طبق حدیث رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) او را بر اساس دین خود پرورش می­دهند.
اصل و پایه­ی هر نوع تربیتی از ارکان اصلی یعنی خانواده شروع می­شود و خانه به‌عنوان مهم­ترین آموزشگاه تعلیم‌وتربیت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
در امر تربیت، توجه به ارکان آن یعنی مربی، متربی، برنامه، محیط آموزش‌وپرورش و روش کار، از نیازهای اولیه و اساسی یک تربیت موفق بشمار می‌رود.
اگر خانواده بتواند محل مطمئنی برای رشد دادن فرزندان عزیز خود، در سایه­ی اسماءالله الحسنی به وجود آورد، نورعلی‌نور است. چون دوران طلایی تربیت، یعنی شش یا هفت سال اول زندگی، بیش‌ترین فرصت و زمانی است که در اختیار آن قرار دارد.

و اگر به دلایلی نتوانند، بهتر است فرزند خود را از چهارسالگی به طور مستمر حداقل روزی ۱ تا ۲ ساعت به آموزشگاه‌هایی که روش کار آن‌ها بر تربیت معنوی استوار است، ببرند تا کودک از تأثیر اساسی این دوران عقب نیفتد. ولی اکیداً توصیه می­شود، والدین بیشترین تمرکزشان در اوقات فراغت، در حین کارهای خانه و بازی با آن­ها، بر پرورش فرزندشان بر اساس توحید اسماء و صفات باشد.

اسم­هایی که قبل از مدرسه مناسب است با برنامه کار شود، به‌قرار زیر است:

سوره حمد، معوذتین و توحید را به روش کودکانه و استفاده از اشعار و قصه­های زندگی روزمره و ربط دادن به الله، رب، رحمان، رحیم، مالک و احد و صمد، مهم­ترین و اساسی­ترین صفاتی است که اگر زندگی کودک بر پایه آن بنا شود، شخصیت برجسته‌ای در نهاد او رشد خواهد کرد که در طوفان­های حوادث زندگی تا زمان مرگ، محکم و استوار خواهد بود. «إن شاء الله»
* چگونه این تأثیر شگرف در زندگی چنین فردی رخ خواهد داد؟
وقتی مادر، کسی که پیوندی ناگسستنی با او دارد و دلیلی برای محبتش نمی­خواهد، قدم‌به‌قدم همراه و همیار فرزندش است، با او می­خندد، با او می – گرید، رحم و شفقتش سرتاپای جگرگوشه­اش را فراگرفته است، او هر آن چه برای رشد جسمی و اخلاقی و روحی دلبندش لازم و ضروری باشد، انجام می­دهد و هر آن چه موانع رشد اوست را از او دور می­گرداند، یعنی به‌مقتضای اسم رب کار می­کند، دیگر چنین مادری می­داند که نباید همیشه طبق دل‌خواه کودکش حرکت کند، چون در آینده این کودک قدرت تحمل شنیدن نه را نخواهد داشت و یک فرد خودخواه و متکبر بار خواهد آمد. نه گفتن را به او یاد می­دهد تا بتواند در برابر شیطان و شیطان‌صفتان و هوای نفس نه بگوید.
این مادر از تدبر و تفکر بر اسم رب، یاد گرفته که یک مربی واقعی دارای صفت رحمانیت و مالکیت است. با رحمت و شفقتش قدم‌به‌قدم با تأنی به نهال خود آب و غذا می­دهد و ضررها را از او دور می­کند و با مالکیتش او را کنترل می­کند. او را به حال خود رها نمی­سازد، بلکه پیوسته در راستای رسیدن به مقصد، به او کمک می­کند و مراقب اوست. با تشویق­های به جایش، او را امیدوار می­کند تا در مسیر رضایت خالقش حرکت کند و با تنبیه گاه‌گاهش، او را متوجه شیطان می­سازد تا دشمن حقیقی و آشکار خود را فراموش نکند.
احدیت و صمدیت الله را در عمق جان فرزندش نهادینه می­کند. پدر و مادر، خود الگوی تمام‌نمایی باور به خدای یگانه هستند. در خانه­ی آن­ها فقط دستور الله حاکم است. در هر مناسبتی و هر موقعیتی با هم مشورت می­کنند و نظر الله و رسولش را انتخاب می­کنند. نظر خودشان و نظر مردم در برابر نظر الله و رسولش اهمیتی ندارد. کودک چنین خانواده‌ای، عملاً توحید را لمس می­کند. وقتی او مریض می­شود، والدینش علاوه بر دارو و درمان، همواره طلب شفا از رب العالمین می­کنند و ترسی از بیماری ندارند. چون می­دانند، خداوند قدیر و رحیم است.
اگر الله اراده کند، خیلی زود مشکل را برطرف می­کند. پس به او متوسل می­شوند و اگر به مشکل سختی برخورد کردند، هرگز به ندای شیطان و اطرافیان گوش نمی­دهند که از غیر خدا، طلب حل مشکل کنند. آن‌ها کاملاً حکیم بودن الله را با جان‌ودل پذیرفته­اند و می­دانند، خداوند حکیم هیچ کاری را بیهوده انجام نمی­دهد. چه‌بسا در امر ناخوشایندی خیر نهاده باشد و برعکس. هم چنان‌که خودش می‌فرماید: «وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» ﴿البقره: ٢١۶﴾
لیکن چه‌بسا چیزی را دوست نمی­دارید و آن چیز برای شما نیک باشد، و چه‌بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد، و خدا می­داند و شما نمی­دانید.

دیدگاهتان را بنویسید

X