به قلم شیخ فرید نوری
پژوهشگر، نویسنده و مترجم
مجتمع دینی اهل سنت و جماعت گله دار
اخبات در قرآن:
رافعی در وحی القلم میگوید: اگر از من بخواهند که حکمت و فلسفهی دین اسلام را در دو کلمه بیان کنم، خواهم گفت: «استقرار اخلاق»
و اگر از بزرگترین فیلسوفان دنیا بخواهند که علاج انسانیت را در دو کلمه خلاصه کنند، خواهند گفت: «استقرار اخلاق»
و اگر تمام دانشمندان اروپا جمع شوند و مدنیت اروپا را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند و نیازش را در دو کلمه خلاصه کنند، خواهند گفت: «استقرار اخلاق».
الله متعال، پیامبر خود را مورد تمجید قرار میدهد و میفرماید:
«وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیم» {القلم:۴} ترجمه: قطعاً تو بر خلق و خوی بزرگی قرار داری.
رسول الله (ص) هدف از رسالت خویش را نهادینه نمودن اخلاق نیکو معرفی مینمایند.
در قرآن صفات اخلاقی فراوانی بیان شده است که (اخبات)فضیلتی است که مورد ستایش قرار گرفته و مسیر بندگی را برای آدمی فراهم مینماید.
بررسی واژه اخبات:
اصل (خ ب ت) به معنای نرمی و آرامش است. بدین خاطر به زمین مطمئن و وسیع (خَبت) گفته میشود و همچنین به افراد متواضع و فروتن مُخبِت میگویند. [لسان العرب، ابن منظور، 2/27]
اخبات از واژه خبت گرفته شده که به جای قابل اطمینان و هموار از زمین گفته میشود. [المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص۱۴۷]
طاهر بن عاشور مینویسد: (مخبت) فرد فروتنی است که در عین حال متکبر هم نباشد. در اصل به فردی که به طرف مکان پایین در حرکت است (مخبت) گفته میشود سپس به طور استعاره به شخص فروتن (مخبت) گفته شده است. مانند این است که شخص متواضع راه و روش فروتنانه را برگزیده باشد.
ابنعباس در تعریف (مُخبتین) میگوید: منظورآن افراد متواضع و فروتن است.
مًجاهد میگوید: (مُخبت) کسی است که به
خداوند اطمینان داشته باشد و از او آرامش بطلبد.
بنابراین برای واژه (اخبات) معانی همچون، تواضع، اطمینان، آرامش و …. بهکار بردهاند.
کاربرد (اخبات) در قرآن:
مشتقات این واژه در قرآن به سه صورت وارد شده است:
۱- المخبتین: بهصورت (اسم فاعل جمع مذکر سالم) آمده است.
«وَلِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنَا مَنْسَکًا لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» {الحج:۳۴}
ترجمه: و براى هر امّتى قربانى مقرر داشتهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چهارپایان حلالگوشت که روزیشان کرده است، یاد کنند. معبودتان، معبود یگانه است، براى او تسلیم شوید و به فروتنان نوید ده.
۲- فَتُخْبِتَ، بهصورت (مضارع مفرد مؤنث) وارد شده است. «وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» {الحج:۵۴}
ترجمه: وتا دانش یافتگان بدانند که آن از سوى پروردگارت حقّ است، و به آن ایمان آورند، آنگاه دلهایشان براى او فروتن شود. و بىگمان خداوند هدایتگر مؤمنان به راه راست است.
۳- أّخْبَتُوا، بهصورت (ماضی جمع مذکر) وارد
شده است. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» {هود:۲۳}
ترجمه: کسانىکه ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته انجام دادهاند، و به سوى پروردگارشان فروتنى کردهاند، بهشتىاند و در آن جاوداناند.
کلمه (إخبات) در قرآن دربرگیرنده معانی بسیاری همچون، آرامش، متانت، لطافت، تواضع، ترس و طاعت از خداوند و استمرار بر آن است.
با توجه به آیات وحی، مُبختین دارای چه خصوصیاتی هستند؟
در مؤلفهی دینداری به دو نکته باید توجه
داشت.
– عبادات دینی، مناسک و شعائر فردی و اجتماعی در ابتدا، ناظر به بهبود و ارتقای وضعیت روانی و اخلاقی فرد دیندار است. او به نماز، روزه، زکات، حج و…. به چشم غذا یا دارویی برای تطهیر و پالودن جان و دل خود مینگرد.
– دیندار انسانگرا، مهمترین دغدغهی خویش را کاستن از رنج دیگران تعریف میکند. کانونیترین اهتمام او، نیکی به دیگران ست.
(مُخبتین) با رعایت این دو مؤلفه، دینداری خویش را تکمیل نمودهاند و خویش را برای بهشت جاودان آماده کردهاند.
خداوند در (آیهی 35 سوره حج) صفات
ارزشمندی برای این گروه برمیشمرد:
۱- الَّذِینَ إِذَا ذْکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم: مژده باد به مخلصان متواضعی که چون نام خدا برده شود، دلهایشان به هراس میافتد.همین که نام خدا برده شود، هراس در درون و خردهایشان جریان مییابد. این هراس بهخاطر درک عظمت و مقام خداوند و احساس مسئولیت در پیشگاهش است.
سید قطب در تفسیر فی ضلال القرآن مینویسد: «این هراسانی، حساسیّت وجدانی است». حساسیتی است که به دل فرد با ایمان دست میدهد. زمانی که در یـک امر یا یک نهی به یاد خدا میافتدو بزرگی مقام والای الهی او را فرا میگیرد، ترس از خدا در دلش به جنبش درمیآید و عظمت و هیبت آفریدگار مجسّم و نمودار میگردد.
کوتاهیش در انجام برخی از فرمانهای یزدان در نظرش نمایان وگناهان بر پردهی خیالش مجسم میشود. در این حال انسان به فکر افتاده و به کـار میپردازد و اطاعت مینماید.
۲- وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ:
صبر: رنجها را به جان خریدن و در مصاف تندبادهای سخت، از پا ننشستن و پیش رفتن است.
صبر و نماز مددکار آدمی در مواجهه با ناملایمات زندگی است:
«وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ » (بقره/۴۵) ترجمه: از
شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این گران است مگر بر فروتنان.
آری (مُخبتین) با پوشیدن لباس صبر خود را به مقام امامت و پیشگامی ارتقا میدهند. «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ» (سجده/۲۴)
ترجمه: و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند.
این گروه در هر اتفاق ناگواری، بیدرنگ به سرشت آزمایشی بودن این زندگی متوجه میشوند و با نفی مالکیت از خود و اذعان به اینکه خداوند مالک و بخشندهی همهی آن چیزی است که در دست دارند، تلاطمهای روحی خود را کنترل و مدیریت میکنند.
این دعا زمزمه همیشگی آنان است: « … رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِین» {اعراف:۲۶} ترجمه: پروردگارا بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را مسلمان بمیران.
خوشا به این گروه….
۳- وَالْمُقِیمِی الصَّلَاهِ: نماز را چنانکه باید میخوانند، آنان خدا را چنان که باید میپرستند و برای او عبادت شایسته و بایسته را انجام میدهند.
این گروه نماز را یاریگر و مددکار خود قرار دادهاند: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ» {بقره:۴۵}
(اهل اخبات) مقصد از نماز که، دستیابی فرد
به مقام بیداری و حضور و عبور از موقعیت غفلت و خواب آلودگی است را درک نمودهاند.
این گروه با برپایی نماز، خویش را از خطای اخلاقی باز میدارند. یعنی نماز استعداد پرهیز و تاب مقاومت فرد را در مقابله با لذتهای آنی حاصل از خطاهای اخلاقی بالا میبرد.
«وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» {عنکبوت:۴۵}
ترجمه: و نماز را به پا دار که نماز از کار زشت و ناپسند باز میدارد و قطعاً یاد خداوند بالاتر است.
۴- وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ: ثمرهی انفاق در گام نخست، نه مساعدت ناتوانان و دستگیری از ضعیفان، بلکه تطهیر و تزکیه جان فرد است.
پیراستن جان فرد از رذایل نکوهیدهایی چون بخل و تنگچشمی و آراستن به فضیلت والای سخاوت و گشادهدستی.
میوه دوم انفاق، مساعدت به همنوعان است. این گروه در همه حال به یاد همنوعان خویش هستند. رضایت خداوند از معبر آدمیان به دست میآید.
نظامی در مخزن الأسرار سروده است:
عمر به خشنودی دلها گذار
تا ز تو خشنود بود کردگار
سایهی خورشید سواران طلب
رنج خود و راحت یاران طلب
گرم شو از مهر و ز کین سرد باش
چون مه و خورشید جوانمرد باش
(مُخبتین) بهخاطر عبادت پروردگارشان شادند، بدین خاطر که از جانب خداوند به آنان موهبت شده است.
ابن عطاء سکندری میگوید: «لاتُفرحکَ الطاعهُ برَزَت مِنکَ، وافرَح بها لأنّها بَرزَت مِن اللهِ إلیک، «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ» {یونس:۸۵}
ترجمه: عبادت شادت نگرداند از این جهت که از جانب تو صادر گشته است، بلکه شادی کن بدینخاطر که از جانب خداوند به تو موهبت شده است. بگو به فضل و رحمت خداوند باید
شاد و دلخوش شوند. زیرا که آن از هر آنچه گرد میآورند، بهتر است.
ثمره و میوهی اخبات:
گاهی اوقات تصور میشود که این صفت در جامعه، انسان را حقیر و ناچیز میکند؛ در حالیکه این برداشت سطحی است. همواره مشاهده میشود افراد صاحب این صفت نیکو در اجتماع دارای شکوه و شخصیت هسنتد و بر منزلت آنان افزوده میشود. (اخبات) سبب تحکیم رشتههای روابط حسنه گشته و انسان را از هر گونه زورگویی و تجاوز به حقوق دیگران باز میدارد و سرچشمهایی برای برکات معنوی فردی و اجتماعی خواهد شد.
خداوند برای آنان به سبب کردار والایشان میوههایی را بیان نموده است:
۱- هدایت به راه مستقیم
«فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» {الحج:۵۴}
خداوند این گروه آگاه و حق طلب را در این مسیر پرخطر تنها نمىگذارد، بلکه خداوند افرادى را که ایمان آوردهاند، بهسوى راه مستقیم هدایت مىکند.
۲- ایمان و عمل
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ» {هود:۲۳}
(اخبات) به قلب حلاوت و شیرینی ایمان و عمل را میچشاند و سبب بالابردن مرتبه آدمی
نزد خداوند میگردد.
ایمان، عمل صالح و اخبات سه واقعیت مرتبط با یکدیگر هستند. زیرا عمل صالح میوه درخت ایمان است. ایمانى که چنین ثمرهایینداشته باشد، ایمان سست و بىارزشى است که نمىتوان آن را به حساب آورد.
همچنین مسالهی تسلیم، خضوع و اطمینان به وعدههاى پروردگار از آثار ایمان و عمل صالح است. زیرا اعتقاد صحیح و عمل پاک،سرچشمهی پیدایش این صفات عالى در درون جان انسان است.
۳- ورود به بهشت و جاودانگی در آن
«وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» {هود:۲۳}
۴- توجه به خداوند
« فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» {الحج:۳۴}
اخبات یکی از احوال قلبی است که انسان را از التفات به سمت غیرالله باز میدارد.
(مُخبتین) با تمام وجود دریافتهاند که زندگی زایشگاه روح است و نه آسایشگاه تن
پس درون خویش را با نیتهای پاک بیدار کردهاند و در طاعت پروردگار و حبّ نسبت به او استمرار دارند و مؤمنانه زیستهاند و اینچنین گنج الهی را کسب نمودهاند.
بهشت گوارای وجودشان…..